نوشته شده توسط : کیانا

 

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم

همه تن چشم شدم خیره به دنبال توگشتم

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم

شدم آن عاشق دیوانه که بودم

درنهانخانه جانم گل یادتو درخشید

باغ صد خاطره خندید

عطر صد خاطره پیچید

یادم مد که شبی باهم ازآن کوچه گذشتیم

رگشودیم و در ان خلوت دلخواسته گشتیم

ساعتی برلب آن جوی نشستیم

توهمه راز جهان ریخته در چشم سیاهت

من همه محو تماشای نگاهت

آسمان صاف وشب آرام

بخت خندان وزمان رام

خوشه ما ه فرو ریخته در آب

شاخه ها دست برآورده به مهتاب

شب وصحراو گل و سنگ

همه دل داده به آواز شباهنگ

یادم آید تو به من گفتی ))ازاین عشق حذر کن!

لحظه ای چند براین آب نظرکن

آب آیینه عشق گذران است

تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است

باش فردا که دلت با دگران است!

تافراموش کنی چندی از این شهر سفرکن!))

باتوگفتم:((حذر از عشق!؟ ندانم

سفرازیش تو؟هرگز نتوانم نتوانم

روز اول که دل من به تمنای تورزد

چون کبوترلب بام تو نشستم

توبه من سنگ زدی!من نه رمیدم نه گسستم))

باز گفتم تو صیادی ومن آهوی دشتم!

تا به دام تو درافتکهمه جا گشتم وگشتم!

حذر از عشق ندانم نتوانم))

اشکی از شاخه فرو ریخت

مرغ شب ناله تلخی زدوبگریخت!

اشک در چشم تو لرزید

ماه بر عشق تو خندید!

یادم آید دگر از تو جوابی نشنیدم

ای در دامن اندوه کشیدم

نگسستم نرمیدم...

رفت در ظلمت غم آن شب و شبهای دگر هم!

نه گرفتی دگر از عاشقی آزرده خبرهم!

نه کنی دیگر ازآن کوچه گذرهم...!

         بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم...

 



:: بازدید از این مطلب : 848
|
امتیاز مطلب : 29
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : شنبه 13 دی 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کیانا

 

    یلدا برتمامی آریاییان فرخنده باد



:: بازدید از این مطلب : 717
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : پنج شنبه 1 دی 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کیانا
با چشمانی برافروخته چون چشم فرشتگان

به بستر تو باز خواهم گشت

و از میان سایه ها به تو خواهم رسید :

صدایی نخواهی شنید .

بر پوست تاریک ات ، بوسه های من

سردتر از مهتاب خواهد بود :

نوازش های ماری پیچنده به دور گوری گشوده .

هنگامی که سپیده سر زند

کسی را کنارت نخواهی یافت :

آن جا تمام روز خالی و سرد است .

دیگران با اشتیاق بر زندگی ات ، بر جوانی ات سایه می افکنند :

من جایم را به ترس می دهم .



:: بازدید از این مطلب : 729
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : شنبه 6 مهر 1388 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد